مقاله اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات با word

مقاله اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات با word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات با word
چکیده
مقدمه
1 جوانگرایی
2 تفرد
3 تفاوتهای اجتماعی
4 خانوادهگرایی
5 فطرتگرایی
6 گزیدهمحوری
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات با word
ـ نهجالبلاغه، ترجمه صبحی الصالح، قم، دارالهجره
ـ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، چ چهارم، دنیای دانش، تهران، 1382
ـ الاحسائی، ابنأبیجمهور، عوالی اللئالی، تحقیق مجتبی العراقی، [د.م]: [د.ن]، 1403ق/1983م
ـ البرقی، احمدبنمحمدبنخالد، المحاسن، تحقیق السید جلالالدین الحسینی، قم، دارالکتب الاسلامیه، چ دوم، 1371ق
ـ برنجکار، رضا، معرفت فطری خدا، تهران، مؤسسه نبأ، 1374
ـ تمیمی آمدی، عبدالواحدبنمحمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1366
ـ الحرانی، ابومحمد الحسنبنعلیبنالحسینبنشعبه، تحف العقول، تحقیق علیاکبر غفاری، مؤسسه النشر الاسلامی، چ دوم، 1363/1404ق
ـ حسینی راوندی، سیدابوالرضا ضیاءالدین فضلاللهبنعلیبنعبیدالله، النوادر (للراوندی)، قم، مؤسسه دارالکتاب
ـ الحلوانی، الحسینبنمحمّدبنالحسنبننصر، نزهه الناظر وتنبیه الخاطر، تحقیق مدرسه الإمام المهدی، قم، مدرسه الإمام المهدی، 1408ق
ـ الصدوق، ابیجعفر محمدبنعلیبنحسین، الأمالی، ترجمه کوهکمرهای، قم، کتابخانه اسلامی، چ چهارم، 1362ش
ـ الصدوق، ابیجعفر محمدبنعلیبنحسین، الخصال، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1403ق
ـ الصدوق، ابیجعفر محمدبنعلیبنحسین، علل الشرایع، [د.م] المکتبه الحیدریه، 1386 ق
ـ الطبرسی، أبینصر الحسنبنالفضل، مکارم الأخلاق، [د.م]: مشهد، منشورات الشریف الرضی، چ ششم، 1392ق/1972م
ـ الطوسی، ابیجعفر محمدبنالحسن، الأمالی، قم، دارالثقافه، 1414ق
ـ الطوسی، ابیجعفر محمدبنالحسن، إختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348
ـ الطوسی، ابیجعفر محمدبنالحسن، الغیبه، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411ق
ـ فلسفی، محمدتقی، الحدیث (روایات تربیتی از مکتب اهلبیت(ع))، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368
ـ القمی، ابیالحسن علیبنابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دارالکتاب، چ سوم، 1404ق
ـ الکلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، [د.م]: دارالکتب الاسلامیه، چ سوم، 1388ق
ـ المجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چ دوم، 1403ق/1983م
چکیده
در این مقال، پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی «اصل» تربیتی، مجموعهای از مهمترین اصول تعلیم و تربیت دینی را بررسی میکنیم. این اصول با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) استخراج و کاوش میشوند
اصول تربیتی استخراجشده و معرفیشده عبارتاند از: جوانگرایی، تفرد، تفاوتهای اجتماعی، خانوادهگرایی، فطرتگرایی و گزیدهمحوری. برخی از این اصول، مورد توجه عموم فیلسوفان و دانشمندان تعلیم و تربیت بودهاند. اما در اینجا با استفاده از آیات و روایات، با نگاهی جدید به آنها پرداخته و یا جزئیات بیشتری از آن بحث میشود. برخی دیگر نیز از ویژگیهای نظام تعلیم و تربیت اسلامی محسوب میشوند و بهطور خاص مورد توجه فیلسوفان مسلمان هستند
کلید واژهها: تربیت، تربیت دینی، اصول تربیتی، اهلبیت(ع)، نظام تعلیم و تربیت
مقدمه
فعالیتهای تربیتی، از جمله فعالیتهای اساسی است که در حیات فردی و جمعی انسان، تأثیری انکارناپذیر دارد. این فعالیتها برای تحقق اهداف مورد نظر، تابع اصل یا اصولی هستند. مشخصکردن اصول تربیت در هر حیطه (دینی، اجتماعی، اخلاقی، عقلانی و غیره) که باشد، از جمله اقدامات اساسی است که باید قبل از هر فعالیت تربیتی انجام پذیرد. این اصول از هر منبعی اخذ شون ـفلسفه، دین، روانشناسی، جامعهشناسی و سایر رشتههای معرفتی و علمیـ باید پاس داشته و به رعایت آنها اهتمام ورزیده شود؛ در غیر این صورت، جریان تربیت، در فرایند خود تا رسیدن به هدف نهایی دستخوش مخاطره خواهد شد
مفهوم اصل:[272] بهمنظور برداشت یکسان از مفهوم «اصل» و بهرهگیری از آن در اصول نام برده شده، ارائه تعریفی روشن از «اصل» ضروری مینماید. این نوشتار درصدد تحلیل و دقتهای موشکافانه در تبیین و تعریف مفهوم «اصل» و کاربردهای آن نیست؛ زیرا نوشتار حاضر گنجایش چنین بررسیای ندارد و این مهم مجالی ویژه و وسیعتر میطلبد
در لغت، به بیخ، بن و ریشه هر چیز «اصل» میگویند. این مفهوم در درون خود، اضافه و نسبت را به همراه دارد و همیشه در مقایسه با یک شیء دیگر سنجیده و مقایسه میشود؛ ولی مجازاً میتواند بهطور مستقل در مورد هر امر مهم و اساسیای که حکم بنیان برای چیزها و کارهای دیگر دارد، به کار رود
متناظر با مفهوم لغوی «اصل»، اصول تربیتی به دستورها و قواعد کلیای اطلاق میشود که حکم ریشه و بنیان تدابیر، تصمیمات و فعالیتهای تربیتی دارند و با هدایتگریهای خود، درستی فرایند تربیت را از ابتدا تا انتها تضمین میکنند. با این نگاه، اصول تربیتی، همه جریان و کلیه بخشهای تربیت شامل سیاستها، اهداف، برنامهها، روشها، محتوا، ارزشیابی و; را تحت سیطره و نفوذ خویش دارند. این امر در حالی است که قید «راهنمای عمل» یا «راهنمای مربی» برای عبارت «دستورها و قواعد کلی» که در تعریفهای گوناگون از سوی بسیاری از متخصصان ذیربط به کار برده شده است، دامنه آن را به فعالیتهای مربیان و معلمان محدود میکند و اقدامات سیاستگذاران تربیتی، برنامهریزان تربیتی، تدوینگران محتوای آموزش و دیگر دستاندرکاران تربیت را خارج از شمول وضع اصول تربیتی قرار میدهد. همچنین این قید، اصول را فقط برای روشها لازم میداند و بهطور تفریطآمیزی قلمرو نظارت و حکومت آنها را به روشهای تربیتی تقلیل میدهد
ما به پیروی از دیدگاه خود درباره حوزه اصول، در این جستار به اصول ناظر بر روشها محدود نمیشویم و در ذیل، به اصولی از تعلیم و تربیت دینی میپردازیم که بخشها و جنبههای گوناگونی از موضوع تربیت را تحت پوشش قرار میدهند؛ بخشهایی مانند سیاستها، اهداف، برنامهریزیها، روشها و محتوا
1 جوانگرایی
اسلام دامنه سنی آموزش را از مهد تا لحد قرار داده است. در خصوص تربیت نیز اسلام گرچه تا قبل از چهلسالگی را مهم شمرده است، محدودیتی قایل نشده است. با اینهمه، اسلام به همه مراحل رشد و تکامل انسان به یک چشم ننگریسته است؛ برخی دوران را بر برخی مقدم داشته و آن را از نظر تعلیم و تربیت حائز اهمیت ویژه دانسته است. در این میان، دوران جوانی برای تعلیم و تربیت دینی حساب جداگانهای دارد
اساساً جوانی در اسلام، بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است و برای جوان در زمینههای گوناگون، احکام و دستورهای ویژه و مستقیم قرار داده شده است. بهعنوان نمونه در باب نیکی به جوانان، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: اوصیکم بالشّبّان خیرا؛[273] «من به همه شما مسلمانان توصیه میکنم که با جوانان با نیکی و نیکوکاری رفتار کنید (و شخصیت آنان را گرامی و محترم بدارید)»
به دلیل کثرت عنایت اسلام به جوانان، در روایات برحسب مورد، الفاظ متعددی برای آنان به کار گرفته شده است: «حدث»، «شاب»، «مراهق»، «یتیم»، «غلام»، «فتی»، «صغیر»، «ابن»، «بالغ»، «رشید»، «محتلم» و;
همانگونه که گذشت، یکی از زمینههایی که جوانی در آن مورد توجه خاص قرار گرفته است، تعلیم و تربیت است. در این دوره درباره تعلیم و تربیت سفارش ویژه شده است. امام صادق(ع) در مقام اهمیت آموزش جوانان میفرماید: لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَی الشَّابَّ مِنْکمْ إِلا غَادِیاً فِی حَالَیْنِ إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً;؛[274] «دوست ندارم از شما مسلمانان جوانی را ببینم که به غیر از یکی از این دو حالت صبح کند: یا عالم باشد یا جوینده علم»
در روایتی دیگر، همان امام بزرگوار برای تأکید بر فراگیری معارف دینی توسط جوانان میفرماید: لَوْ أُتِیتُ بِشَابٍّ مِنْ شَبَابِ الشِّیعَهِ لَا یَتَفَقَّهُ لأَدَّبْتُهُ؛[275] «اگر جوانی از جوانان شیعه را به نزد من بیاورند که وظیفه خود را در شناخت دین انجام نمیدهد، او را تأدیب خواهم کرد»
در این روایت دو تعبیر شایسته تأمل است: یکی «تأدیب» که در گزارههای دینی کمتر به کار رفته است؛ و دیگری «تفقّه» در دین که نشاندهنده لزوم درک عمیق دین (و نه صرفاً علامت ضرورت عمل به مناسک دینی) است
«جوانی» در اصطلاح رایج حدود 14 تا 29 سالگی را دربرمیگیرد؛ ولی در این مبحث، در مقابل پیری استعمال شده است و دامنه وسیعتری از سالهای عمر را شامل میشود، و درحقیقت بخشی از بزرگسالی و بهخصوص قسمتی از کودکی را شامل میشود. تعیین دقیق دامنه جوانی از نظر اسلام، مستلزم تحقیق لغتشناختی در خصوص واژگان مأخوذ از روایات است، که پیش از این به آنها اشاره شد
به هر روی، جوانان ارزش سرمایهگذاری ویژه برای تربیت دارند؛ آنان به دلیل آنکه ذهنی خالی و نامشوش دارند، سریع فرامیگیرند و نیز آموختههایشان پایدارتر است. پیامبر گرامی(ص) فرموده است: مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کانَ بِمَنْزِلَهِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَرِ وَمَنْ تَعَلَّمَ وَهُوَ کبِیرٌ کانَ بِمَنْزِلَهِ الْکتَابِ عَلَی وَجْهِ الْمَاءِ؛[276] «آنکس که در جوانی بیاموزد، آموزشش به منزله نقش در سنگ است (ثابت و پایدار میماند) و آنکس که در بزرگسالی بیاموزد، آموزشش به منزله نوشتن روی آب است»
تربیتپذیری جوانان، استثنایی است. آنان آمادگی فراوان برای تربیت دارند. امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزند خود میفرماید: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُک؛ «دل جوان نوخاسته، مانند زمین خالی از گیاه و درخت است؛ هر بذری در آن افشانده شود میپذیرد و در خود میپرورد. من در آغاز جوانیات به ادب و تربیت تو مبادرت کردم، پیش از آنکه عمرت به درازا بکشد و دلت سخت شود»
رهبران دینی توجه مربیان و دستاندرکاران تربیت دینی را به این نکته مهم جلب کردهاند که در فعالیت خود، جوانان را محور قرار دهند و برای آنان سرمایهگذاری ویژه انجام دهند و نیز سیاست و برنامه مخصوص آنان تدارک ببینند. آن بزرگواران این نکته اصولی را به شکلهای گوناگون به گوش متولیان رساندهاند؛ گاهی مستقیماً به تربیت دینی جوانان سفارش کردهاند، گاهی از تجربه خود در این زمینه سخن گفتهاند، و گاهی حضور چشمگیر جوانان را در عرصههای ایمانی برشمردهاند
در روایتی اسماعیلبنعبدالخالق حکایت کرده است
امام صادق(ع) به ابیجعفر احول درحالیکه من میشنیدم فرمود: به بصره رفتهای؟ پاسخ داد: آری. فرمود: شتاب مردم را در مورد ولایت و دخول در مذهب شیعه چگونه دیدی؟ در پاسخ گفت: به خدا سوگند که جمعیت شیعه اندک و با آنکه فعالیت هم میکنند ولی آن هم کم است. فرمود: شما بیشتر به جوانها توجه کنید؛ زیرا جوانان به هر خیر و خوبی شتابانترند.[277]
رسول اکرم(ص) در مورد تجربه تربیت دینی خود چنین گفته است
به شما درباره نیکی کردن به جوانان سفارش میکنم؛ زیرا آنها دلی رقیقتر و قلبی فضیلتپذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت، تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند؛ ولی پیران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس این آیه از قرآن را (که درباره کهنسالان و قساوت و سختدلی آنان است) تلاوت کرد: سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و دچار قساوت و سختدلی شدند.[278]
قرآن کریم داستانی مشابه را نیز درباره حضرت موسیبنعمران(ع) بیان میکند. زمانی که حضرت موسی(ع) به امر خدا قیام کرد و مردم را به آیین حق دعوت کرد، جز جمعی از ذراری و فرزندان قوم بنیاسرائیل، یعنی نوبالغان و جوانان، کسی از پدران و بزرگترها به وی ایمان نیاورد. آنان از ترس فرعون، از ایمان به موسی سر باز زدند. فَمَا آمَنَ لِمُوسَی إِلاَّ ذُرِّیَّهٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَی خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ;؛ (یونس، 83) «سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی (جوانان) از قوم وی درحالیکه (بزرگترها) بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها به ایشان آزار رسانند»
امام علی(ع) درباره اصحاب حضرت مهدی چنین میفرماید
یاران حضرت مهدی همگی جواناند و پیری در میان ایشان نیست، مگر بهاندازه سرمه در چشم یا بهقدر نمک در توشه راه، که کمترین چیز در توشه راه نمک است.[279]
چگونه از کنار دو پیام دینی زیر به سادگی عبور کنیم و هیچ نتیجه اصولی تربیتی از آنها نگیریم: «فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُک؛ فرزند عزیزم، من در آغاز جوانیات به ادب و تربیت تو مبادرت کردم، پیش از آنکه عمرت به درازا بکشد و دلت سخت شود»
فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ «زمان [عمر] درازی بر آنها گذشت [بزرگ و پیر شدند] و دلهایشان سخت شد»
بنابراین، آیا شایسته نیست جوانگرایی را بهمنزله اصلی تربیتی در تعلیم و تربیت دینی بپذیریم؟
2. تفرد
دانلود این فایل
