سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها با word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها با word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها با word :

مبانی طراحی سیستم ها

چکیده:
طراحى فراروندى است که کاملاً به شخص طراح بستگى دارد. سازماندهى. طراحى سازماندهى است. در سازماندهى، جایگاه هر عنصر و خصوصیات آن و چگونگى ارتباط عناصر با یکدیگر مشخص مى‏شود.

منابع مهمترین عامل محدود کننده یک سیستم، منابعى است که توسط سیستم قابل استفاده و در دسترس است. منابع سیستم، مجموعه عوامل داخلى یا خارجى است که فعالیت سیستم با استفاده از آنها انجام مى‏شود. حل یک مسئله بزرگ از حل صدها مسئله کوچکتر تشکیل مى‏شود. طراحى باید مستقل از خصوصیات فردى و موارد غیر ثابت در سیستم انجام شود.

مقدمه:
ساده‏ترین بخش فعالیت تجزیه و تحلیل سیستمها است. براى انجام طراحى یک سیستم سازمانى – انسانى، تحلیلگر و طراح باید از ماهیت، روشها و ابعاد طراحى سیستم با اطلاع باشند. در این بخش، مختصراً سعى در معرفى ماهیت طراحى سیستم، بیان روشهاى طراحى، و شناسائى ابعاد طراحى داریم. بیان طراحى در یک بخش جداگانه و بصورت مجزا از بخش دوم (تجزیه و تحلیل سیستم)، به معناى جدا بودن این دو مبحث نیست. بلکه طراحى بخشى از فراروند تجزیه و تحلیل سیستم است. تنها به دلیل تنوع و پیچیدگى و حجم زیاد مباحث آن، این تفکیک صورت گرفته است.

 

طراحى چیست؟
این اولین سئوالى است که شما از خود مى‏پرسید. آیا طراحى همان نقاشى است؟! آیا طراحى یعنى نقشه کشى؟! حتماً میدانید که اینطور نیست. پس این فعالیت عجیب و غریب چیست که ما دائماً از آن صحبت مى‏کنیم؟

براى شناختن مفهوم طراحى ابتدا لازم است تا عواملى را که در فراروند طراحى وجود دارند بشناسیم. این عوامل عبارتند از :
توجه به این نکته ضرورى است که بحث ما پیرامون کلمه طراحى، تنها از دیدگاه طراحى سیستمهاى سازمانى – انسانى انجام مى‏شود، در حالى که این کلمه، کاربرد وسیعى در علوم و زمینه‏هاى مختلف، بخصوص در زمینه‏هاى مهندسى دارد.

طراح. شخصى که فراروند طراحى را انجام مى‏دهد. طراحى فراروندى است که کاملاً به شخص طراح بستگى دارد. شاید فراروندى مانند آشپزى چندان به آشپز مربوطه بستگى نداشته باشد، بلکه اصل دستورالعمل و مواد پخت غذا است. یعنى اگر چند آشپز مختلف، با استفاده از مواد یکسان، دقیقاً دستورالعمل پخت یکسانى را انجام دهند، غذاهاى پخته شده مشابه خواهد بود (به لفظ دقیقاً توجه کنید). اما طراحى چنین خصوصیتى ندارد. یعنى اصولاً دستورالعمل واحد و

قطعى براى آن وجود ندارد. وقتى یک دستورالعمل براى کشیدن یک تابلو نقاشى توسط افراد مختلف اجرا مى‏شود، نقاشى‏هاى حاصله احتمالاً (یا قطعا) شبیه هم نخواهد بود. زیرا افکار و روحیات هر فرد، در کشیدن آن نقاشى نقش موثرى را ایفا مى‏کند. به همین ترتیب نیز طراحى یک سیستم با توجه به افکار، سلایق و روحیات شخص طراح شکل مى‏گیرد. دو طراحى براى یک سیستم واحد که توسط دو نفر مختلف انجام شود کاملاً با هم متفاوت خواهند بود. از همین رو، توجه به اینکه چه کسى کار طراحى را انجام مى‏دهد و میزان خلاقیت، ابتکار، تجربیات و توانائیهاى فکرى وى، در کیفیت طراحى ارائه شده بسیار موثر است.

سازماندهى. طراحى سازماندهى است. در سازماندهى، جایگاه هر عنصر و خصوصیات آن و چگونگى ارتباط عناصر با یکدیگر مشخص مى‏شود. فرمانده یک ارتش، در سازماندهى آن، محل استقرار لشگرهاى تحت امر خود را مشخص مى‏کند و تعیین مى‏کند که هر یک از لشگرها چگونه باید در عملیات جنگى عمل کنند و هر یک چه وظیفه‏اى دارند. همچنین وى مشخص مى‏کند که هر یک از لشگرها و گردانها چگونه با لشگرها و گردانهاى دیگر در ارتباط باشند. در طراحى یک سیستم نیز طراح، عناصر، اجزاء، پرسنل، منابع، فراروندها و سایر عوامل موجود در یک سیستم را سازماندهى مى‏کند و مشخص مى‏کند که هر یک در چه موقعیت فیزیکى یا منطقى باید قرار گیرند.

اهداف سیستم
طراحى بر اساس اهداف سیستم انجام مى‏شود. به عبارت دیگر طراحى باید بصورتى انجام شود که سیستم طراحى شده به اهداف خود دست یابد. اهداف سیستم در هنگام تعیین نیازهاى سیستم در فاز مطالعه و طراحى سیستم جدید تعیین مى‏شود.

منابع. مهمترین عامل محدود کننده یک سیستم، منابعى است که توسط سیستم قابل استفاده و در دسترس است. منابع سیستم، مجموعه عوامل داخلى یا خارجى است که فعالیت سیستم با استفاده از آنها انجام مى‏شود. طراحى دو سیستم با نیازها و خصوصیات کاملاً مشابه، ولى با منابع متفاوت، مى‏تواند باهم داراى تفاوتهاى اساسى باشد. وقتى مى‏خواهید براى یک مسافرت در تعطیلات برنامه‏ریزى کنید، در دو حالت زیر از دسترسى به منابع، دو طرح کاملاً متفاوت ارائه خواهید کرد :

حالت اول – 100000 تومان بودجه در نظر گرفته‏اید، اتومبیل شخصى مناسب دارید، اداره شما یک آپارتمان با تمام امکانات در شهر مورد نظر در اختیار شما قرار مى‏دهد.

حالت دوم – 20000 تومان بودجه در نظر گرفته‏اید، اتومبیل شخصى ندارید، بلیط قطار پیدا نمى‏شود، هتل‏ها و مسافرخانه‏هاى ارزان قیمت در دو ماه اخیر جاى خالى ندارند.

فراروند طراحى، مبتنى بر منابع موجود انجام مى‏شود بنا بر این در هنگام طراحى باید منابع مشخص شده باشد.

فراروندها. در طراحى، فراروندها و فعالیتهائى که در سیستم باید انجام شود، مشخص مى‏شود. فراروندهائى که باید انجام شوند تا سیستم به نحو مطلوب عمل کند و به اهداف خود دست یابد. در یک سازمان، از کوچکترین فراروند نظیر ارسال یک نامه از یک واحد به واحد دیگر گرفته تا فراروندهاى پیچیده نظیر فراروند خرید (شامل درخواست خرید و استعلام، خرید، عملیات انباردارى، عملیات حسابدارى خرید) در هنگام طراحى مشخص مى‏شود.

خروجى‏هاى سیستم. باید مشخص شود که سیستم چه خروجى‏هائى را باید ارائه کند. ورودى‏هاى سیستم. براى دستیابى به خروجى‏ها باید چه چیزهائى به سیستم وارد شود؟ عناصر موجود در سیستم. در هنگام طراحى باید مشخص شود، چه عناصرى در سیستم باید وجود داشته باشند و هر یک داراى چه خصوصیتى هستند؟

روابط بین عناصر. چه ارتباطى بین عناصر موجود در سیستم وجود دارد؟
محیط. طراحى هر سیستم با توجه به محیط انجام مى‏شود. باید عوامل محیطى و محدودیتها و شرایطى که سیستم باید در آن شرایط فعالیت کند، در طراحى در نظر گرفته شوند. بنا بر این، باید محیط سیستم کاملاً شناسائى شده باشد. طراحى باید به نحوى انجام شود که نه محیط مشکلى براى فعالیت سیستم ایجاد کند و نه سیستم محیط را دچار مشکل کند. با توجه به این عواملى که براى طراحى ذکر شد، تعریف ما از طراحى عبارت خواهد بود از :
“سازماندهى و تعیین عناصر سیستم و روابط آنها، منابع و فراروندها در جهت استحصال خروجى‏ها از ورودیها، در تقابل با محیط، در جهت دست‏یابى به اهداف سیستم، با توجه به سلایق، دیدگاهها، تفکر، خلاقیت و هنر طراح.”

و در یک تعریف مختصر و خلاصه:
“سازماندهى عناصر سیستم در محیط، براى دست‏یابى به اهداف، توسط طراح.”

طراح کیست ؟
با توجه به اینکه در تعریف طراحى، بر خصوصیات و توانائیهاى طراح تاکید شده بود و سلائق و افکار و خصوصیات وى مستقیماً بر طراحى انجام شده نقش موثرى را خواهد داشت، چه کسى مى‏تواند یک طراح خوب باشد؟ یک طراح خوب کیست؟
شخصى مى‏تواند فراروند طراحى را انجام دهد که یک هنرمند باشد. یک هنرمند باید خصوصیات فوق الذکر را دارا باشد (یک هنرمند در زمینه طراحى سیستمهاى سازمانى – انسانى).

فراروند طراحى
نکته مورد توجه در مورد پارامترها آنست که پارامترها معمولاً به عنوان بخشى از محیط سیستم در نظر گرفته مى‏شوند. مثلاً در یک سازمان ادارى، ساعت‏کار، زمان پیک کارى، تعداد مراجعان و امثال آن جزء پارامترها محسوب مى‏شوند و در مستندات سیستم موجود و یا نیازهاى سیستم جدید درج شده‏اند.

طراح با دانستن عوامل فوق الذکر و در نظر گرفتن اهداف سیستم جدید، و نیز دانسته‏ها، معلومات، تجارب و خلاقیت خود، تجسمى از سیستم را در ذهن خود ایجاد مى‏کند و بر اساس آن، طرحى از سیستم ارائه مى‏کند طراح طرح ارائه شده را با اهداف، نیازها، معیارها، محیط، محدودیتها و منابع محک مى‏زند و کارائى آن را مى‏سنجد. اگر طرح ارائه شده با این موارد تطابق نداشته باشد، طراح اصلاحاتى در آن اعمال مى‏کند و مجدداً آن را با همان موارد محک مى‏زند. این چرخه آنقدر ادامه پیدا مى‏کند که طرح ارائه شده از تمام جنبه‏ها قابل قبول باشد.

روش عمومى حل مسئله
طراحى یک فراروند حل مسئله و تصمیم‏گیرى است. در اینجا باید تفکیکى بین حل مسئله و تصمیم‏گیرى قائل شد. حل مسئله فراروندى است که راه‏حل‏هاى ممکن براى ایجاد سیستم.

وقتى مى‏خواهید به تعطیلات بروید، با توجه به بودجه، مدت مرخصى، وضعیت آب و هوا و;. ممکن است چند امکان وجود داشته باشد. وظیفه طراح، یافتن راه‏حل‏هاى ممکن است. اما اینکه کدامیک از راه‏حل‏ها انتخاب شود، فقط بر عهده طراح نیست. تمام اعضاء خانواده شما در این باره نظر خود را اعلام مى‏کنند و ممکن است انتخاب نهائى توسط همسر شما انجام شود. در سازمان نیز طراح، بهترین راه‏حل‏ها و مواردى که درصد موفقیت آنها بیشتر از سایر راه‏ها است، تعیین کرده و در یک مجموعه انتخابى به مدیریت ارائه مى‏کند. مدیریت در نهایت ممکن است راه‏حل مناسب را از بین راه‏حل‏ها انتخاب کند البته در برخى از موارد نیز طراح با توجه به راه‏حل‏هاى موجود ممکن است لزومى به اینکار نبیند و خود راساً به تصمیم‏گیرى اقدام کند.این موضوع بستگى به شرایط و – در چنین مواردى طراح باید عواقب مسئله را نیز مد نظر داشته باشد و از اقدام خود مطمئن باشد.

براى حل مسئله باید از روشى سازمان یافته و مشخص استفاده کرد. حل یک مسئله بزرگ از حل صدها مسئله کوچکتر تشکیل مى‏شود. طراح ابتدا با مسئله پیچیده‏اى سروکار دارد که لازم است تا اجزاء آن مشخص شود. تنها مشخص کردن اجزاء کافى نیست، بلکه رابطه بین اجزاء و ساختمان آن نیز باید مشخص شود. پس از آن طراح مى‏تواند براى هر یک از اجزاء مسئله، راه‏حلى را مشخص کند. تصمیم‏گیرى در انتخاب راه‏حل مناسب در این نقطه انجام مى‏شود. طراح

ممکن است براى حل زیر مسئله E، چند راه مختلف ارائه دهد و یکى از آنها توسط مدیریت به عنوان راه‏حل E انتخاب شود. اما راه‏حل‏هاى مطرح شده هنوز سازمان نیافته‏اند و هر یک به صورت مجزا براى حل هر یک از اجزاء سیستم کاربرد دارند. باید راه‏حل‏ها به‏گونه‏اى با هم ترکیب شوند که حل کل مسئله ممکن شود. براى اینکار طراح همان فراروندى را که براى شکستن مسئله انجام داده بود به صورت معکوس طى مى‏کند. یعنى با سرهم کردن راه‏حل‏ها و تعیین ساختمان راه‏حل، راه حل پیچیده را براى حل مسئله پیچیده ایجاد مى‏کند. باید توجه داشت که ساختمان راه‏حل، لزوماً همانند ساختمان مسئله نیست. ولى باید با آن تطابق داشته باشد.

با جمع بندى مطالب بیان شده، روش عمومى حل مسئله، همانطور که در فصل هفتم نیز مطرح شد، در مراحل زیر خلاصه مى‏شود:
1- تعیین مسئله به صورت واضح و شناسائى و رفع نکات مبهم. به گونه‏اى که اگر مسئله را براى شخص دیگرى توضیح دهید، به سادگى متوجه شود.
2- تفکیک مسئله بزرگ به مسئله‏هاى کوچکتر، تا حدى که مسائل کوچک حاصله به سادگى و بدون هیچ ابهامى قابل حل باشند.
3- تجزیه و تحلیل مسئله در حالت‏هاى احتمالى ممکن.

4- بررسى و ساده کردن راه‏حل‏ها و حالت‏هاى مشابه و متضاد، براى حذف برخى حالتهاى ممکن.
5- برسى اهمیت هر یک از راه‏حل‏ها و خصوصیات آنها و مزایا و معایب هر یک.
6- انتخاب بهترین راه‏حل.

7- راه‏حل انتخاب شده براى مسائل کوچک را در حل مسئله سطح بالاتر بکار ببرید و در صورت لزوم مجدداً راه‏حل مسئله کوچکتر را مورد بررسى و تغییر قرار دهید تا با راه‏حل مطرح در سطح بالاتر سازگار باشد.
چگونگى طراحى

طراح باید در هنگام طراحى، موارد زیر را مشخص کند:
نقاط تصمیم‏گیرى. نقطه تصمیم‏گیرى نقطه‏ایست که در آن یک فرد یا یک مکانیزم خودکار باید به عنوان واکنش در مقابل اطلاعات ورودى، تصمیم‏گیرى نماید. نقاط تصمیم‏گیرى نقاط کلیدى یک سیستم هستند. تشخیص ضرورت و اولویت، تامین اعتبار، کنترل کیفى کالا نقاط تصمیم‏گیرى هستند.
نقاط کنترل. نقاط کنترل نقاطى هستند که کنترل عملکرد فعالیتها و عناصر موجود در سیستم در آن نقاط قابل انجام است. مثلاً هنگام تحویل کالا به درخواست کننده در یک سیستم انباردارى، مى‏توان وضعیت کالاى تحویلى و هویت فرد تحویل گیرنده را کنترل نمود. بنابر این، نقطه تحویل کالا یک نقطه کنترل است. معمولاً در تمام نقاط تصمیم‏گیرى، کنترل نیز اعمال مى‏شود. مثلاً در همان کلیه نقاط چهارگانه تصمیم‏گیرى، نقطه کنترل نیز هستند. اما علاوه بر آن، کنترل مى‏تواند در بخش‏هائى غیر از نقاط تصمیم‏گیرى نیز انجام شود. (همانند همان نقطه تحویل کالا به درخواست کننده).

سلسله مراتب اجزاء و عناصر سیستم و ارتباط بین اجزاء.
اولویت‏ها. طراح باید مشخص کند که در سیستم مورد نظر چه چیزهائى داراى اولویت بیشترى هستند. مثلاً : وقت انسان بر وقت کامپیوتر ارجحیت دارد، یا وقت ارباب رجوع ارزش بیشترى تا وقت پرسنل دارد، وقت متخصص بر وقت غیر متخصص داراى ارجحیت است، صرفه‏جوئى در هزینه بیشتر از سرعت انجام کار اهمیت دارد.

وظایف غیر ضرورى و تکرارى. طراح باید مشخص کند که چه کارهائى لازم نیستند و یا اینکه چه کارهائى بصورت تکرارى انجام مى‏شوند و مى‏توانند حذف شوند.
کوششهاى بى جهت. بسیارى از اوقات، فعالیتهائى که در یک سازمان پیرامون یک عمل خاص انجام مى‏شود، جهت‏گیرى و هدف مشخصى ندارند. مثلاً در یک سازمان، فرم‏هاى مختلفى پیرامون صدور مجوز تکمیل و بایگانى مى‏شوند. اما معلوم نیست که این فرم‏ها چگونه استنتاج مى‏شوند و چگونه مورد بررسى و دستیابى قرار مى‏گیرند و اصلاً کجا از این اطلاعات استفاده مى‏شود.

وظایف نامربوط. برخى از فعالیتها که توسط یک واحد انجام مى‏شوند، از وظایف واحد دیگرى است. طراح باید چنین مواردى را بیابد و در طراحى بگونه مناسب آنرا اصلاح کند.

مراحل و چگونگى فراروند خرید در یک سازمان
تقسیم‏کارهاى غیر منطقى. برخى اوقات حجم و نوع کار به صورت نامناسبى بین بخش‏هاى مختلف یا افراد مختلف تقسیم مى‏شود.
کارى که معلول انجام ناقص کار در سایر واحدها باشد. طراح باید توجه کند که بسیارى از کارها در اثر عملکرد نامطلوب واحد دیگر انجام مى‏شود. مثلاً وقتى واحد فنى، عملیات سیم‏کشى را به نحو مناسب و با سرعت کافى انجام نمى‏دهد، واحد کامپیوتر یکى از پرسنل خود را به این امر مى‏گمارد. بنابر این، اصلاح باید در فعالیت واحد فنى انجام شود و از در نظر گرفتن فردى براى این کار در واحد کامپیوتر خوددارى شود.

فصل دوم
وظیفه‏ها و فعالیتها

دو چیزى که اساس و شالوده یک سیستم سازمانى – انسانى را تشکیل مى‏دهد، وظیفه‏ها و فعالیتها هستند. وظیفه‏ها، مجموعه کارهائى است که یکى از موجودیت‏ها و عناصر، مانند پرسنل یا یکى از واحدها در طى فعالیت روزمره خود باید انجام دهد. مثلاً وظیفه یک پرسنل مى‏تواند بررسى نامه‏هاى رسیده و ارجاع به واحد ذیربط پس از ثبت در دفتر گردش نامه‏ها باشد. وظیفه یک واحد انباردارى نیز مى‏تواند نگهدارى کالا، ثبت عملیات ورود و خروج کالا و انبارگردانى باشد. یک وظیفه خاص، مربوط به یک شخص یا واحد خاص است.

اما فعالیتها یا فراروندها، کارهائى است که براى دست‏یابى به یک هدف خاص باید انجام شوند. مثلاً فراروند خرید کالا. در این فراروند، فعالیتهائى که براى خرید یک کالا باید انجام شوند مشخص مى‏شود. این فعالیتها لزوماً به شخص یا واحد خاص منحصر نیست، بلکه هر قسمت از این فعالیتها توسط بخش‏هاى مختلف انجام مى‏شود.

با توجه به این موضوع، طراحى سیستم باید هر دو جنبه فعالیتها و وظیفه‏ها را مشخص کند. اما اینکه کدامیک از این دو جنبه به عنوان جنبه مبنا در نظر گرفته شود، بر اساس سیاست طراحى مشخص مى‏شود. دو سیاست متفاوت در طراحى وجود دارد : 2-1- طراحى وظیفه‏گرا
برخى از طراحان، طراحى خود را به صورت وظیفه‏گرا انجام مى‏دهند. یعنى مشخص مى‏کنند که چه پرسنلى وجود دارد و وظایف هر یک از این پرسنل چیست. سپس با توجه به این وظایف، مشخص مى‏شود که انجام یک فراروند یا فعالیت باید توسط کدامیک از پرسنل انجام شود.
2-2- طراحى فعالیت‏گرا

طراحى فعالیت‏گرا داراى مزایاى غیر قابل انکارى نسبت به طراحى وظیفه‏گرا است. طراحى فعالیت‏گرا بر منطق “سیستم براى تولید خروجى‏ها” عمل مى‏کند. یعنى براى اینکه خروجى‏هاى مورد نیاز را داشته باشیم، باید مشخص کنیم که چه ورودى‏هائى را باید به سیستم بدهیم. این روش که با عنوان روش “طراحى مبتنى بر خروجى” نیز شناخته مى‏شود، کلیه ساختمان سیستم را بر مبناى نیازهاى خروجى سیستم ایجاد مى‏کند، زیرا اصل سیستم، براى تولید خروجى‏هاى آن

است. در حالى که در روش‏هاى قدیمى برعکس عمل مى‏شد. یعنى ابتدا ورودیهائى که به سیستم داده مى‏شد مشخص مى‏گردید و بر اساس آن خروجیها تولید مى‏شد. ما مشخص مى‏کنیم که چه فعالیتهائى باید انجام شود و بر اساس آن، میزان پرسنل مورد نیاز و خصوصیات و وظایف آنها را مشخص مى‏کنیم. سیستمهاى طراحى شده به این شیوه، کارائى بیشترى نسبت به طراحى وظیفه گرا داشته و منابع انسانى کمترى را صرف مى‏کنند. تداخل وظایف کمتر و سرعت انجام فعالیتها بیشتر است.

اما البته در برخى موارد، طراح مجبور است که به شیوه وظیفه‏گرا، طراحى خود را انجام دهد. زیرا برخى اوقات پرسنل رسمى موجود در سازمان باید حفظ شوند و نمى‏توان پرسنل موجود را اخراج و یا جایگزین کرد و اجازه استخدام نیز موجود نیست. بدین ترتیب، طراح با استفاده از پرسنل موجود، فعالیتهاى لازم را سازماندهى مى‏کند. در چنین حالتى، در صورتى که سازماندهى پرسنل و وظایف آنها براى انجام فعالیتها مناسب نباشد، طراح باید حتى الامکان سعى کند، با جابجا کردن و تغییراتى در وظایف پرسنل، مشکل طراحى را حل کند. البته در این مورد باید به توانائیهاى افراد توجه داشته باشد و همواره ارتقاء سطح شغلى در نظر گرفته شود. یعنى افرادى که کارشان تغییر مى‏کند، باید بتوانند کار جدید را انجام دهند و نیز نسبت به شغل قبلى، شغل سطح بالاترى را (چه از نظر کارگزینى و چه از نظر عرفى) اتخاذ کنند. چه کاهش سطح شغلى پرسنل، عملاً به هیچ عنوان در سازمان پذیرفتنى نیست.

رویه ها و دسته رویه‏ها
رویه‏هاى موجود در یک سیستم مستقل نیستند. بسیارى از رویه‏ها با هم ارتباط دارند و بخشى از یک رویه با بخشى از رویه دیگر مشترک یا مرتبط است. طراح در هنگام طراحى باید ارتباطات بین رویه‏هاى مختلف را مشخص کند. مثلاً در یک سیستم، رویه‏هاى خرید،ثبت سفارش، پرداخت و تحویل انبار باهم داراى اشتراکات و ارتباطاتى هستند. طراح باید این ارتباطات و اشتراکات را مشخص کند و با توجه به آن مجموعه‏اى از رویه‏ها را که به هم مرتبط هستند در یک “دسته رویه” قرار دهد. یک دسته رویه، مجموعه‏اى از رویه‏ها است که با یکدیگر داراى ارتباط هستند. از آنجا که معمولاً در یک سیستم، اغلب رویه‏ها با هم ارتباطاتى دارند، لذا تنها رویه‏هایى در یک دسته‏رویه طبقه‏بندى مى‏شوند که ارتباط فعال و مداوم با یکدیگر داشته و بر یکدیگر به نحو مشخص اثر بگذارند.

با دسته‏بندى رویه‏هاى موجود در یک سیستم، کار طراحى رویه‏ها ساده‏تر صورت مى‏گیرد و طراحى هر دسته‏رویه به یک نفر یا یک تیم واگذار مى‏شود. بدین ترتیب، تداخل و هماهنگى لازم بین افراد و تیمهاى مختلف طراحى به حداقل مى‏رسد.

چند نکته در طراحى سیستمها
در طراحى باید به چند نکته و خصوصیت زیر توجه شود:
در نظر گرفتن اهداف و نیازهاى سیستم، تنها نباید به زمان حاضر محدود باشد. طراحى باید با توجه به اهداف و نیازهاى آینده سازمان و سیستم انجام شود. طراح باید بداند که سازمان در سالهاى آتى چه اهداف جدیدى را دنبال خواهد کرد و چه نیازهائى براى برطرف کردن این اهداف خواهد داشت. طراحى باید با آینده نگرى انجام شود.

ارائه یک طرح جدید، باید حتى‏الامکان روش یا حرکتى جدید را در بر داشته باشد. پیشرفت و تکامل، در گرو طرح روشهاى جدید و نوآورى‏ها است. پافشردن در روشهائى که در گذشته استفاده مى‏شدند، باعث سکون و میرائى مى‏شود ولى روشهاى خلاقانه، باعث تکامل مى‏شوند. طراح نباید از برهم زدن روش‏هاى نادرست قبلى واهمه‏اى داشته باشد و بتواند روشهاى مبتکرانه و جدیدى را ارائه کند. و در یک جمله، طراحى باید مبتنى بر خلاقیت و نوآورى انجام شود.
طراح باید مسائلى را که ممکن است در آینده سیستم یا فراروند پیاده‏سازى با آن مواجه شود پیش‏بینى کند. طراح باید جوانب و اثرات طراحى را در محیط و سازمان در نظر داشته باشد و شرایطى را که ممکن است براى سیستم پیش آید تصور کند و بر اساس آن طراحى را انجام دهد.

طراحى باید مبتنى بر روشهاى سازمان یافته طراحى انجام شود. بسیارى از افراد، طراحى را یک فراروند تخمینى و سعى و خطا تصور مى‏کنند. در حقیقت اینطور نیست. هر چند که ممکن است در پاره‏اى از موارد، طراح تغییرى را در طرح اولیه خود بدهد و طرح را اصلاح کند، ولى از ابتدا،

طراحى بر اساس برنامه و ضوابط خاصى انجام شده است. مثلاً تصور کنید که مى‏خواهید یک تابلو نقاشى از یک منظره بکشید. براى کشیدن نقاشى باید ابتدا ضوابط و معیارهاى مشخصى داشته باشید و کار خود را بر اساس آن شروع کنید. مثلاً باید مشخص کنید که مقیاس نقاشى شما از منظره چقدر باشد. خانه‏اى را که در دامنه کوه قرار گرفته، به اندازه خود کوه کشیده نشود و یا دختر بچه‏اى که در کنار خانه قرار گرفته، به اندازه خانه ترسیم نشود. چه در این صورت نقاشى شما بى‏شباهت به نقاشى‏هاى کودکان 4 یا 5 ساله نخواهد شد! سعى و خطا یعنى اینکه شما اول کوه و خانه و دختر بچه را ترسیم کنید و بعد مشاهده کنید که این نقاشى تناسب ندارد. سپس مثلاً دختر بچه را پاک کنید و دوباره با اندازه دیگرى بکشید و اینبار ببینید که خانه با کوه تناسب ندارد.

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید